خواهرم...
مخاطب ( مردان) زن عشــــــــق می کارد و کینه درو می کند…
-می تواند تنهــا یک همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی…..
-برای ازدواجش در هــر سنی اجازه ولی لازم است و
تــو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی….
-او می زاید و تــو برای فرزندش نام انتخاب می کنی…
-او درد می کشد و تــو نگرانی که کودک دختر نباشد!!!
-او بی خوابی می کشد و تــو خواب حوریان بهشتی را می بینی…
-او مـــادر می شود و همه جا می پرسند نام پـــدر….
-و هــر روز او متولد میشود؛ عاشــق می شود؛ مــادر می شود؛ پیـر می شود و میمیرد…
-
چرا که در چین و شیارهای صورت مــردش به جای گذشت زمان
جوانی بر باد رفته اش را می بیند
و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن
و درد های منقطع قلـــب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد
که تهی از دل بوده و پیری مــرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند…